۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

اعتصاب در دنباله

درود به همرهان دنباله
بدین وسیله به علت مدیریت غلط و ضعیف دنباله که به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد تا اطلاع ثانوی که همان بهبود اوضاع است فعالیت خود را در دنباله متوقف خواهیم نمود :
1 _ برخورد سلیقه ای با متخلفان به گونه ای که هتاکان اصلی در زیر سایه مدیریت دنباله در امنیت کامل هستند اما کاربران حق جو و مبارز مانند democracy باید محروم بشوند
2 _ لغو محرومیت برخی از کاربران که استفاده آنان از چندین آی دی و هتاکی آنان برای همه مسجل شده است
3 _ عدم توجه به انتقادهای کاربران سایت که بی شک وفادارترین کاربران اینترنتی هستند
در باره ی مورد سوم کاملا پیغام مدیریت سایت مبنی بر" ورود مدیران به معنای رسیدگی به گزارشات کاربران نیست " شاهد توهین مدیران به کاربران بود.

امضاء کنندگان :

666x1

 azadbeh

democracy

elahe

greenboys

greenpathofhope

Milad.Abadan







Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

مرا با ملت آذربایجان تا غیرت از دست رفته را دوباره بدست نیاورند کاری نیست !

من نظرات رو از وبلاگم هیچ وقت پاک نکردم و نمیکنم . اما به دلیل توهین های بی حد و حساب عده ای که هیچ فرهنگ و تمدنی ندارند و فقط در برابر انتقاد فحاشی میکنند چت باکس یا همون بخش گفتگو تمدن ها رو برداشتم . نمیخوامم عکس بزارم و بگم چی نوشتند فقط همین رو میگم برای این به اصطلاح آذری ها واقعا متاسفم که به دختر همشهری شون تجاوز میکنند صدا ازشون در نمیاد ولی وقتی به تیم فوتبالشون انتقاد کنی بهت فحاشی میکنند.
و برای خودم متاسفم. متاسفم که وقتی ازم می پرسیدند اصالتت کجاییه میگفتم یه جورایی هم ترک حساب میشیم هم لر
واقعا متاسفم که فکر میکردم هنوز غیرت ستارخان و باقرخان تو خون همشهری هامون باشه ولی چی بگم؟
این رو از ته قلبم میگم مرا با ملت آذربایجان تا غیرت از دست رفته را دوباره بدست نیاورند کاری نیست!
شاید فارس فاشیست بودن بسیار بهتر باشد از اینکه ببینم تو شهرم یه مشت بسیجی به خواهرم تجاوز میکنند و صدام در نیاد.
بیخودی هم نیایید بگید دارم اختلاف قومی میندازم.حقیقته متاسفانه شما چشماتون رو به حقیقت بسته اید و برای خودتون روزنه ای از نور و امید تجسم میکنید.

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

نقش امام زمان را چه کسی بازی میکند؟

مطالبی جدیدا در اینترنت منتشر شده مبنی بر اینکه شخصیت ها و دولتمردان جمهوری اسلامی هرکدام بر اساس روایت یکی از یاران امام زمان هستند.
اما گفته نشده که نقش امام زمان را کی بازی میکنه . من خودم احتمال میدم که چون فرزندان خامنه ای کمتر در انظار عمومی ظاهر شدند این نقش رو به یکی از اون ها بدهند و به احتمال زیاد مجتبی خامنه ای که خوش سیما هم هست یک عبای سبز رنگ بپوشه و اسب سواری ، هم که بلده . رو یه اسب سفید بشینه با نور پردازی هم یه ذره صورتش رو نورانی کنند بگن این امام زمانه هرکی ازش اطاعت نکنه ، پخ ، گردنش رو میزنیم.
بعد میره موسوی و کروبی و خاتمی رو به عنوان مرتد و خوارج میگیره اعدام میکنه. بیت و مسجد آیت الله منتظری و صانعی رو بالکل خراب میکنه میگه همون مساجدی است که در روایات آمده و به این دلیل خراب شده که به دست کفار ساخته شده!
بعد اسبش رو میزارن کنار میره پشت تلفن سه تا الله اکبر میگه یه بمب اتم ول میدن رو سر اسرائیل که اشتباهی تو فلسطین فرود میاد! ولی خب چون منطقه کوچیکه چند یهودی هم کشته میشن. بعد ساندیس خورها میریزند تو خیابون و بزن و بکوب و سینه زنی.
یه نقشه هم که جدیدا آماده کردند رو نمیدونم دیدید (خریدمش پیداش کنم اسکن میگیرم میزارم تو بالاترین) یا نه ولی انگار برای امام زمان برنامه ریختند به کل دنیا حمله کنه! حالا من موندم میگن امام زمان و حضرت مسیح و خضر و ادریس با هم ظهور میکنند چه کسی به نظرتون نقش مسیح رو بازی میکنه؟
من که با مصطفی آقا زمانی خیلی حال کردم حضرت مسیح رو بدن به اون ولی گریمش رو عوض کنند که با حضرت یوسف اشتباه نگیریمش
محمدرضا گلزار هم هیکلش خوبه  بدن سازی رفته ازش خیلی خوشم میاد نقش خضر رو بدن به اون فقط باید ریش بزاره و موهاش رو سفید کنه تریپ دختر کش هم دیگه نزنه یه گونی کنفی تنش کنه !
میمونه یه ادریس که چون همه فن حریف بوده ، اولین کسی بوده که خط نوشته و خیاطی کرده و چه و چه یه نفر رو میخواهیم که بازیگر تکی باشه متاسفانه تو ایران کسی رو پیدا نکردم ولی آل پاچینو خدای این نقشه! جان حاجی یه لحظه بازیش تو فیلم تاجر ونیزی رو به خاطر بیارید! یا اصلا تو وکیل مدافع شیطان. خیلی باهاش حال میکنم
313 تا هم سردار میخواهیم که میریم چندتا سپاهی و بسیجی برمیداریم میریزیم تو وایتکس بعد از سه روز که در بیاری یه ذره قیافه دارند
بقیه هم که سیاهی لشگرند و با کامپیوتر و جلوه های ویژه درستشون میکنیم! اصلا شاید از تصاویر تظاهرات جنبش سبز یه ذره کش رفتیم!


این رو جدا از شوخی میگم. ببینید با اعتقادات پاک مردم چه کار کردند! من بچه بودم همیشه فکر میکردم امام زمان یه آدم خنده رو و خوش سیماست که همه رو میبخشه  وقتی که راه میره از جای قدمهاش گل و سبزه درمیاد ولی وقتی رفتم مدرسه کم کم این باورم رو خراب کردند.به چه زبونی بگم من همون باور بچه گانه رو دوست دارم نه این که شما میگید. آخه چرا کاری میکنید که ملت اعتقادات خودشون رو مسخره کنند! ای لعنت به شما
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

بر خورد دو گانه با لمپنیزم فوتبال

توجه : این مطلب به دور از هیچگونه توهین به فارس ها آذری ها لر ها بلوچ ها و... نوشته شده است پس لطفا به خودتان نگیرید!
توجه : همین طور دی این مطلب منظور از تماشاگران و هواداران هر تیم عده ای هستند که رفتارهای ناشایستی از خود نشان میدهند نه تمام هواداران و تماشاگران


بازی پرسپولیس و تراکتور سازی رو دیدیم در نتیجه پرسپولیس برد اما در واقع این نه پرسپولیس بود که برد نه تراکتور . بی فرهنگی و بی اخلاقی بود که بر ما چیره شد.
 در برابر انتقاد از این بی اخلاقی متهم میشویم ، متهم به ایجاد اختلاف خصوصا در مورد این تیم به خصوص یعنی تراکتورسازی.
همه ما به یاد داریم که پرتاب صندلی از سوی طرفداران پرسپولیس و استقلال بیش از نیمی از برنامه ی نود را به خود اختصاص میدهد یا درگیری در اصفهان بین طرفداران پرسپولیس و سپاهان بیش از یک سال نقل محافل ورزشی بود. اما آیا انتقادی از برخورد پارسال هواداران تراکتور با هواداران و بازیکنان استقلال شد؟ در تعجب بودم که چگونه این آجرها به سر هواداران استقلال می آید و سر فرهاد مجیدی می شکند اما در مورد آن حرفی زده نمیشود؟ در تعجبم که به علی دایی حمله میشود و انگار نه انگار . اما اگر این برخورد از سوی هواداران تیم دیگری چه از تهران چه همدان و آبادان و ... بارها و بارها حرکات آنان مورد نقد ما قرار میگرفت!
آیا درست بود که بعد از این بی اخلاقی ها (حمله به طرفداران و بازیکنان استقلال) مجریان ما  در تلویزیون  از شور و شوق هواداران تراکتور تعریف و تمجید کنند و به گونه ای مهر تایید به رفتار برخی از تماشاگرنماهای تراکتور زده بشه تا هنوز که هنوزه شاهد این اتفاقات باشیم؟ مگر در بازی پرسپولیس و سپاهان در اصفهان کم تماشاگر رفته بود کم شور هیجان داشتند؟ همین شور هیجان بود که باعث شد چشم یک سرباز آسیب ببیند و قدرت بینایی اش را ازدست بدهد. آیا ما آمدیم از شور و هیجان تمجید کردیم یا آسیب زدن به سرباز نیروی انتظامی را مورد نکوهش قرار دادیم؟
این چه برخورد دوگانه ای است که میشود؟ نتیجه ی آن این بود که بعد از سالها دوباره شاهد بی اخلاقی در ورزشگاه و خارج از ورزشگاه بودیم نتیجه این شد که به اتوبوس هواداران تیم برنده حمله میشد و به اعتراف خود گزارشگران صدای استادیوم قطع شد چون دو طرف شروع به فحاشی کرده بودند. آیا این گونه میخواهیم برای حق حضور بانوان در استادیوم مبارزه کنیم؟ آیا خودتون واقعا حاضرید که دست دوست یا خویشاوند خود را گرفته و به استادیوم ببرید؟
اگر همون اول بازی با تماشاگران  برخورد میشد در ادامه این فحاشی ها را نمیدیدیم.
و واقعا متاسفم برای گروهی که میگویند ما علیه تبعیض نژادی فعالیت میکنیم و اینگونه سخن گفتن تو باعث ایجاد اختلاف میشود. آیا این چتر حفاظتی گسترده بر روی رفتارهای ناشایست عده ای تبعیض نژادی و نه چه بهتر بگویم در بین خود هواداران تراکتور تبعیض نیست؟ چرا تمام هواداران این تیم به خاطر بی اخلاقی عده ای باید مورد نکوهش قرار بگیرند؟
مانده ام درکار خودمان که از فوتبالمان نمیتوانیم انتقاد کنیم بعد توقع داریم کار کشورمون درست بشه!
در طول بازی یک بار از سمت آقای فردوسی پور گفته نشد که هواداران کدام تیم بطری و صندلی پرت میکنند. در ابتدا گفت هواداران استقلال و در ادامه هم فقط میگفت تماشاگران! گرچه همه ما می فهمیدیم که عده ای از تماشاگران یا چه بهتر بگویم تخریب کنندگان تیم تراکتور بودند که به این حرکت دامن زدند. باز میگویم اگر هواداران تیم دیگری بودند مطمئن باشید نیروی انتظامی وارد عمل میشد همانگونه که قبلا شده بود و کار به فحاشی و اتفاقات بعد از بازی نمیکشید .  آقای فردوسی پور شما یکی از شجاع ترین و بهترین مجریان تلویزیونی هستید آیا یادتون رفته که بعد از دربی (با پنالتی دقیقه 90 یک یک مساوی شد)  در مورد پرتاب صندلی از سوی تماشاگران استقلال چقدر صحبت وانتقاد کردید آیا یادتان رفته که بعد از بازی پرسپولیس مس چقدر سخنان مصطفوی در مورد قانون دوم نیوتون را با طنز نقد کردید؟

هدفم از این درد و دل این بود که بفهمیم این سکوت ما در مورد بی اخلاقی ها به بی اخلاقی های دیگری دامن میزند نه اینکه فکر کنیم به ما کمک میکند که جلوی این رفتارها رو بگیریم


Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

تراکتور پارسال تا تراکتور امسال

پارسال تراکتوریها رو سر استقلالیها آجر پرت میکردند امسال تو بازی با پرسپولیس  شیشه نوشابه و صندلی مینداختند. خدا رو شکر امیدی هست که ده سال دیگه تماشاگرها  با شخصیت بشینند فوتبال رو نگاه کنند.
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

احمدی نژاد و احمدی نژادی ها

از احمدی نژاد می پرسند : جواب مردمی که به تو رای دادن اینکه برق رو قطع کنی؟
بر میگرده میگه : جواب ابلهان خاموشی است.



Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

سفری به خطه سر سبز شمال



جای داخل نشینان خارج نشینان تو گود نشینان بیرون گود نشینان و خلاصه دوستان و دشمنان و سبزها و قهوه ای ها و همه و همه خالی.
بعد از کنکور سفر خیلی حال میده خصوصا اگه بری شمال و همه اش دار و درخت و دریا ببینی. جاتون خالی
من که این یه ساله شدیدا سیاسی شدم.هیچ موقعیتی رو از دست ندادم تا تو سفر یه حرکت مفید کنم. از نوشتن شعار رو کوه و سنگ و کنار جاده با ذغال و نوشتن روی شن ساحل گرفته تا  پخش سی دی و دی وی دی سبز. از یه شهری هم رد شدیم که خیلی برام جالب بود هنوز که هنوزه پوسترهای انتخاباتی موسوی رو در و دیوارش بود.

ولی دریا رو که میبینی دلت میگیره نمیدونم چرا.یوهو دیدم رو اسکله ایستادم رو به دریا دارم داد میزنم مرگ بر خامنه ای سفاک.
نمیدونم اگه خدای یکتا به دادمون نمیرسه شاید خدای دریا به دادمون برسه.اینهمه جوون کشته شدن که چی؟ رو اسکله تنها بودم رفتم رو نرده ها نشستم چشمم افتاد به دریای نه چندان تمیز خزر،شاید به خاطر کثیفیش بود که دلت میگرفت، تو دلم گفتم آخه خدا اشکان سهراب ، ترانه ، ندا ، علی ، رامین و .... اینهمه جوون و میانسال و زن و... رو این مرتیکه خامنه ای کشت چیکارش میخوای بکنی؟ خیلی نامردیه اگه تو و اون دنیا نباشید.من که مطمئنم ما پیروزیم ولی اگه تو و اون دنیا نباشید ما چه جوری می تونیم تمام ظلمهای اینها رو قصاص کنیم؟ خیلی دلم گرفته بود که داداشم اومد کنارم و یه ذره با هم شوخی کردیم.خانواده کلا میدونند من تنها میشم به چی فکر میکنم.








Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

کی بهمون توهین میشه؟

امروز نشسته بودم یعنی ننشسته بودم ول شده بودم رو مبل داشتم کانالارو بالا پایین میرفتم بی بی سی فارسی که اخبار دیشب رو داشت نشون میداد صدای آمریکا هم که بخش انگلیسی داشت صدا و سیمای ملی هم که فاتحه اش رو سه چهارساله خوندیم رسیدم به این کانالهای GEM و PMC و فارسی 1 نمیدونم کدوم یکیشون بود داشت تبلیغ کولر گازی پخش میکرد که سه تا جوون خوشتیپ آبادانی نشسته بودند داشتند از گرمای هوای و پاره شدن لایه اوزون حرف میزدند و خالی میبستند.یه لحظه خنده ام گرفت گفتم دمشون گرم این آبادانیها چه جنبه ای دارند یاد رفیقم افتادم که آبادانی بود به قول خودش میگفت از نون شب واجب تر خالی بندیه!
نمیدونم اون لحظه خوشحال شدم یا ناراحت . از یه طرف خوشحال شدم از جنبه و خوش برخوردی بچه های جنوب از یه طرف هم ناراحت شدم که چرا باید کار به جایی برسه که یه کاریکاتور باعث دلخوری هموطنان آذری بشه! تو اون کاریکاتور اون سوسک خیلی از جاها فارسی حرف زده بود با خودم فکر کردم دلیل این دلخوری یه تیکه دیالوگ آذری نبود ! اول خواستم ننویسم گفتم شاید به کسی بر بخوره ولی بعد پشیمون شدم الان هم هی پاک میکنم هی مینویسم. تحریکات خارجی میتونست زمینه ساز باشه رفتار های غلط ما در گذشته میتونه زمینه ساز باشه ولی این ما کی هستیم؟ چند درصد از این ما آدری ، لر ، کرد و ... هست؟ هرجور گشتم نفهمیدم این کاسه کوزه ای که سر تهرانی میشکنه که به آذری ها توهین میکنند واسه چیه؟ به قول خود آذری ها نصف تهران ترک اند نصف دیگه هم لر و کرد و ... اند. من هنوزم باور ندارم اون کاریکاتور توهین بوده باشه اون جوکهایی هم که واسه همدیگه میسازیم گرچه درست نیست ولی اونها هم توهین نیست.توهین اون زمانیه که میان خون برادر و خواهرمون رو میریزند و ککمون نمیگزه! توهین اون زمانیه که درد و فلاکت مردم بلوچستان حواله میشه به ناکجا آباد. توهین اون زمانیه که اون طفل معصوم تو کردستان تو خرم آباد یه زمین فوتبال ساده نداره توش بازی کنه اون زمانی توهین بهم میشه که عکس اون مادر جنوبی رو میبینم که زانو زده داره از توی جوی آب ، آب مینوشه! شاید بقیه رو نگم بهتر باشه چون بعضی ها فکر میکنند غرض شخصی پشتش باشه!
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

آقای پناهیان من به این دلیل ولایت فقیه رو قبول ندارم

تقریبا صفحات پایانی کتاب 1984 بود. چون کتاب دست یکی از دوستامه نمیتونم نقل قول کنم.اما چکیده اش این بود

"ابرایان" (اگه اسم رو اشتباه نگفته باشم) وقتی داره از "وینستون اسمیت" باز جویی میکنه بر میگرده بهش میگه دلیل پایداری ما اینه که مخالفانمون رو اعدام نمیکنیم.اول اونها رو از گذشته پاک میکنیم.شخصیتشون رو خرد میکنیم و میزاریم برگردن به جامعه بعد که شخصیتشون پیش مردم خرد شد و ارزششون رو از دست دادن میکشیمشون به همین دلیل اونها قهرمان مردم نمیشند


اینرو گفتم که بپردازم به سخن علیرضا پناهیان ، آقای پناهیان من مخالف پایه ، اساس ، ریشه و ... نظریه ولایت فقیه هستم!
بر فرض که شما حق دارید و واقعا ولایت ولی فقیه ولایت الله بر زمین باشه با این روشی که شما پیش گرفتید و مخالفان این نظریه رو میخواهید تصویه کنید مطمئن باشید که این مخالفت و مخالفان در نزد مردم (همون 63 درصد خودتون) کم کم به ارزش و قهرمان تبدیل خواهند شد.


آیه ای از قرآن بیاورید که مستقیما به ولایت فقیه اشاره کرده باشه!
تنها سندی که دارید همون آیه (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا ‌الله و اطیعوا ‌الرسول و اولی‌الا‌مر منکم)  هست که در اینجا هم گفته شده از خدا و پیامبر و صاحبان امر از خودتان اطاعت کنید.یعنی اولا این اولی الامر باید از طرف خود مردم انتخاب شود
دوما با فرض اینکه اولی الامر همان ولی فقیه هست و خداوند اورا انتخاب میکنه به نقل از سایت آیت الله جعفری سبحانی  باید اینگونه باشه

لفظ «أولي الامر» بر لفظ «الرسول » عطف شده، و عامل نصب در هر دو يك فعل است، چنان كه فرمود: «أَطيعُوا الرسول وأولي الأمر منكم» واين حاكي است كه معطوف (اولي الامر)، در مرحله قضاوت و داوري، قرين «رسول» است؛ يعني همان طور كه رسول اعظم(ص) در قضا و داوري دچار گناه و خطا نمي‌گردد، «اولي الامر» نيز از اين جهت همانند او هستند. در اين صورت مقصود، عالماني خواهند بود كه از گناه و خطا معصوم باشند.

و بر اساس تعالیم اسلامی 14 معصوم بیشتر وجود نداشته اند و همگان ممکن الخطا هستند پس صراحتا نظریه شما که بر اساس این آیه بنا نهاده شده است مردود است.

به قول خودتون : من الله توفیق
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

سبزه ها

سبزه ها در اندرون ذهن ما قد می کشند. وقتی لب می گشاییم سرشان چیده می شود. حتی زمانی که لب فرو بسته ایم چنین است. بعد در دومین و سومین بلوغ بهارانه به دل خود قد میکشند. در آن زمان ما از نیک بختانیم.


هرتا مولر _ کتاب قلب حیوانی
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

روایتی از هجدهم تیر ماه 1378

18 تیر، یازده سال پیش
برپایی اعتراضات دانشجویی در واکنش به توقیف روزنامه سلام آغاز شد .این روزنامه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپ نامه محرمانه سعید امامی به قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات برای تحدید مطبوعات ، توقیف و توسط دادگاه ویژه روحانیت به مدت ۵ سال توقیف شد.

در جریان محاکمه سلام به جز مدعی العموم ۴ شاکی دیگر نیز حضور داشتند: محمود احمدی نژاد (استاندار اردبیل در دولت هاشمی رفسنجانی و رییس دولت کودتایی  کنونی)، کامران دانشجو (استاندار تهران در دولت احمدی نژاد)- درویش زاده (نماینده مردم دزفول در مجلس پنجم) و حمیدرضا ترقی (عضو ارشد موتلفه و نماینده مشهد در مجلس پنجم).

نمايندگان اکثرا محافظه کار مجلس پنجم، که در کش و قوس محدود ساختن قانون قبلی مطبوعات بودند، از نسبت دادن طرح آنان به سعيد امامی برآشفتند و وزارت اطلاعات از مدير مسوول روحانی "سلام"، به دليل چاپ سند محرمانه، به دادگاه ويژه روحانيت شکايت برد.
به اين ترتيب، يک تيتر تکان دهنده، نقطه آغاز ماجرايی پر حادثه شد.
۱۵ تیر ۱۳۷۸: انتشار نامه فوق محرمانه سعید امامی در روزنامه سلام.
۱۶ تیر ۱۳۷۸: تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات.
۱۷ تیر ۱۳۷۸: توقیف روزنامه سلام.


پنج شنبه شب هفدهم تیرماه ، تعدادی از دانشجويان ساکن کوی دانشگاه تهران در خيابان کارگرشمالی (امير آباد شمالی)، در اعتراض به توقيف روزنامه سلام گرد هم می آيند. دانشجويان، خواستار رفع توقيف از سلام و عدم تصويب طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس بودند.
اعتراضات از محوطه ی کوی دانشگاه به خیابان ها کشیده می شود نیروی انتظامی با دانشجویان درگیر میشود و دانشجویان  با پرتاب سنگ و اشیا دیگر سعی در جلوگیری حمله ماموران به کوی را دارند یکی از نیروهای پلیس به گروگان گرفته میشود اما مدتی بعد دانشجویان او را رها میکنند.
اوضاع نسبتا آرام شده اما با گذشتن عقربه های ساعت از نیمه شب و آغاز جمعه 18 تیر پلیس به همراه نیروهای لباس شخصی به کوی حمله می کند و موفق به ورود میشود.
هنوز آفتاب نزده است که نیروی انتظامی پس از تخریب و ضرب و شتم دانشجویان از کوی خارج میشود و دانشجویان زخمی و درهای شکسته میمانند با آه و ناله  ی جوانان. بدنها مجروح سرها شکسته . گویی که مغول ها بازگشته اند.
به هیچ مکانی رحم نشده است به هیچ کسی رحم نکرده اند حتس نمازخانه (مسجد) کوی را هم با پوتین های خود تخریب کردند و دانشجویان را در آن کتک زدند.

مسجد کوی


محسن جمالی به خاطر گاز اشک آور چشم خود را از دست میدهد.


آفتاب به بالا می آید دانشجویان مانده اند و زخم ها و دردها. به یکدیگر کمک میکنند.سر همکلاسی ها را باند میبندند. 





خوابگاه به همه جا شباهت دارد به جز خوابگاه. دیوار ها شعار نویسی شده است در بین شعارها مرگ بر خامنه ای هم دیده میشود:










خبرها میپیچد. تلفن ها زنگ میزنند. مردم از خواب بیدار میشوند گویا در شهر خبری بوده است.ساکنان امیرآباد شمالی به مردم شهر خبر میدهند : دیشب اینجا قیامت بوده است.گویا صدام حمله کرده! نه مانند مغولها کتاب ها را پاره میکردند با دانش می جنگیدند. عده ای میگویند عربی حرف میزدند گویا لبنانی بودند. ماشینهای مشکی جدیدی در خیابان ها دیده میشود میگویند تمام افراد داخل آن غول پیکرند و لبنانی . گویا نیروهای آموزش دیده ی حزب الله لبنان در تهران اند.
مردم نمیتوانند باور کنند که  ایرانی فرزندشان را کتک زده است مانند هفده شهریور که میگفتند اسراییلی ها بودند. آن قدر وضعیت اسف بار است که نمیخواهند نام ایرانی با آن ننگین شود

شهر بیدار شده است مردم به دانشجویان می پیوندند امیر آباد 5 روز شاهد درگیری است. با شنیدن خبر شهادت یکی از دانشجویان (عزت الله ابراهیم نژاد)، سایرین نمی توانند ببینند که خونش پایمال میشود می ایستند:




اما باز هم خون باز هم کتک باز هم درد و آه :



روزنامه خرداد نیروهای انصار حزب الله و لباس شخصی را که مجوز نداشتند قانونی خواند و در صفحه اول در روز 19 تیر نوشت :  نباید گروه فاقد مجوز را غیر قانونی دانست



تظاهرات به سوی دفتر علی خامنه ای کشیده میشود دانشجویان به سمت خیابان آذربایجان میروند سعید حجاریان در این باره می گوید :
.....وقتی دانشجوها از کوی دانشگاه بیرون آمدند، بین میدان ولیعصر بودند تا حرکت کنند به سوی خیابان آذربایجان، من در آن هنگام دفتر آقای خاتمی بودم. آن زمان من عضو شورای شهر تهران بودم. اعضای شورای شهر را برده بودم به کوی دانشگاه تا خرابی‌ها را ببینند و برای بازسازی و اختصاص بودجه اقدام کنیم. من به خاطر این کار رفته بودم دفتر خاتمی که آقای صفوی (فرمانده سپاه) زنگ زد به آقای ابطحی و گفت که خط قرمز ما خیابان جمهوری است، هر کسی از این خیابان پایین‌تر بیاید، می‌زنیم. متوجه شدیم که بچه‌های دانشجو دارند رو به پایین حرکت می‌کنند، به من گفتند که بروم با آنها صحبت کنم، رفتم با دانشجوها صحبت کردم، یک طرف بچه‌های رحیم بودند، یک طرف هم بچه‌های دانشجو، با قسم و آیه و من بمیرم تو بمیری، سر راهپیمایی را کج کردم به سمت کوی دانشگاه و گفتم برید من هم می‌آیم به کوی...
 سپاه موظف شد که هر چه سریعتر اعتراضات را بخواباند و حتی طرح سرکوب بیشتر و عزل محمد خاتمی از ریاست جمهوری را هم داشتند.
خاتمی گرچه دفاع چندانی از دانشجویان نکرد، اما در سخنرانی خود این رویداد را نتیجه پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای دانست.پس از تظاهرات دانشجویان به سمت دفتر خامنه‌ای و همچنین گسترش اعتراضات به سایر شهرستانها و سایر نقاط تهران از جمله میدان سپه و باراز تهران، در شرایطی که تهران از جمعه ۱۸ تیر شاهد بی سابقه ترین درگیری بین مردم و سپاه، بسیج و هوادارن نظام بود، ۲۴ تن از فرماندهان بلند پایه سپاه در نامه‌ای به محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قوی تر عمل نکند خود دست بکار می‌شوند. بعید است که این نامه بدون اطلاع و تایید علی خامنه‌ای منتشر شده باشد.در بخش‌هایی از آن خطاب به خاتمی آمده‌است:

اما آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کم‌تر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کم‌تر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟


یکی از امضا کنندگان این نامه محمد باقر قالیباف (فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه بود) که چندی بعد از سوی خامنه‌ای جانشین سردار لطفیان در نیروی انتظامی شد.سایر امضا کنندگان نامه :غلامعلی رشید ـ عزیز جعفری ـ قاسم سلیمانی ـ جعفر اسدی ـ احمد کاظمی ـ محمد کوثری ـ اسدالله ناصح ـ محمد باقری ـ غلامرضا محرابی ـ عبدالحمید رئوفی‌نژاد ـ نورعلی شوشتری ـ دکترعلی احمدیان ـ احمد غلامپور ـ یعقوب زهدی ـ نبی‌الله رودکی ـ علی فدوی ـ غلامرضا جلالی ـ امین شریعتی ـ حسین همدانی ـ اسماعیل قاآنی ـ علی فضلی ـ علی زاهدی ـ مرتضی قربانی

حتی پس از سخنرانی علی خامنه ای اعتراضات ادامه داشت و مردم و دانشجویان به خانه هایشان بازنگشتند. تا اینکه صدای شلیک در خیابان ها به گوش رسید بسیج و نیرو انتظامی حکم تیرگرفتند. گویی در شهر حکومت نظامی ایجاد شده بود.خاکسترها رو آتش را گرفتند و گویی همین آتش زیر خاکستر بود که 23 خرداد 1388 باز شراره کشید و خودنمایی کرد.

داستانی دراز است. داستان نه تاریخ سیاه ایران است.ماجرا به اینجا ختم نشد و نخواهد شد هنوز هم 18 تیر قربانی میگیرد.
هجده تیر در تاریخ ایران روز بزرگان ایران زمین است.

کوی دانشگاه باز هم در روز25  خرداد 1388 مورد هجوم بسیج و لباس شخصی ها و همراهی و کمک نیروی انتظامی قرار گرفت . دانشجویان اینبار به نتایج انتخابات ریاست جمهوری معترض بودند و آنرا کودتا خواندند. حداقل 5 تن از دانشجویان در این شب به شهادت رسیدند و صدها نفر بازداشت شدند

ناگفته ها بسیار است.اما باید به یاد قربانیان باشیم یادی هم از آنان خواهیم کرد و از کسانی که رفتند و من نتوانستم که نامی ازشان بیابم طلب عفو و بخشش دارم.

قربانیان :

نام : عزت الله ابراهیم نژاد
تولد : 1 فروردین 1351
شهادت : 18 تیر 1378
حکم : (پس از شهادت در دادگاه) به جرم مقاومت در برابر انصار حزب الله به اقدام علیه امنیت ملی محکوم شد.

عزت ابراهیم نژاد در حال طی دوران حدمت نظام وظیفه در ستاد مشترک سپاه پاسداران در تهران بود که برای دیدن دوستان خود به خوابگاه کوی دانشگاه تهران میرود و بدین دلیل در هنگام یورش به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران بوده‌است.

برادر وی پیرامون چگونگی قتل می‌گوید
انصار حزب‌الله عقب‌نشینی می‌کردند، نیروهای‌شان را آماده می‌کردند و دوباره حمله می‌کردند. دقیقاً جریان کشته شدن عزت را بخواهم برای‌تان بگویم باید اشاره کنم که ما کسی را که ضربه نهایی را زد، به دادگاه هم احضار کردیم اما متاسفانه دادگاه او را قبول نکرد، ولی ما همچنان بر روی حرف خودمان هستیم.زمانی که عزت را زدند، جلوی همان درب اصلی کوی دانشگاه، بین دانشجوها بود. یک لحظه او را می‌کشند کنار. یعنی سه چهار نفر می‌ریزند روی او و بچه‌ها که از دور داشتند نگاه می‌کردند دیدند ریختند سر عزت و با باتوم و زنجیر به جانش افتادند.چون قوزک پای عزت شکسته بود، زمانی که جنازه را آوردند، ران و دقیقاً کتف و دو دست او شکسته بود، فیلم آن هم هست دقیقاً. تمام پشت بدن او همه جای زنجیر بود.دانشجوها موقعی که دیدند دارند او را می‌زنند، یک دفعه حمله کردند. متاسفانه یک کمی دیر عمل کردند و یکی از آن‌ها اسلحه را درآورد و دقیقاً از همان فاصله یک متری شلیک کرد به سر او که به چشم چپش اصابت کرد و وارد ناحیه مغز او شد. لحظه‌ای که این اتفاق برای او افتاد، دقیقاً ده دقیقه به هفت بود

انتشار مطلبی توهین آمیز در وبلاگ شخصی مسعود ده نمکی باعث شد خانواده عزت ابراهیم نژاد برخی اطلاعات خود پیرامون قتل وی را منتشر کنند که حاکی از دست داشتن ده نمکی و مهدی صفری تبار، پسر امام جمعه اسلامشهر در قتل وی است :



     در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه‌ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت، عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید... هر چند که ما تک وتنها بودیم و هستیم و زورمان نرسید که شما را به پرونده دادگاه ۱۸ تیر بکشانیم ولی مطمئن باش خداوند، تو را به دادگاه خودش خواهد کشید و دیگر آنجا نه رهبری هست و نه سپاهی و نه دیگر کسی که تو را تبرئه کند.






آثار ضرب و شتم و گلوله  بر پیکر گلگون شهید عزت الله ابراهیم نژاد





نام : اکبر محمدی
 تولد: 1348
جرم : اقدام علیه امنیت ملی - شرکت در اعتراضات دانشجویی
حکم : اعدام و سپس تقلیل به 15 سال حبس
شهادت : 8 مرداد 1385 در زندان اوین
آرامگاه : روستای چنگ میان از توابع آمل


علت شهادت : زنده یاد اکبر محمدی در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذای خشک زد و مسئولین علت مرگش را اعتصاب غذا اعلام کردند (به طور غیر رسمی) اما تصاویر منتشر شده از پیکر بی جان زنده یاد اکبر محمدی آثار شکنجه بر بدن وی را نشان میداد.

اکبر محمدی به همراه برادرش منوچهر محمدی بازداشت شده بود. منوچهر محمدی توانست از ایران فرار کند.

در مراسم هفتم اکبر محمدی که درميان اندوه بسيار شرکت کنندگان انجام شد، مراسم به شدت از سوی مسئولين امنيتی ولباس شخصی ها مورد مراقبت قرار گرفته بود. بسیاری از دانشجویانی که با اتوبوس از نقاط مختلف ایران جهت شرکت در مراسم هفتم وی عاضم شهرستان آمل شده بودند توسط مامورین امنیتی متوقف و به طور موقت بازداشت شدند. در نهایت مراسم با شرکت کسانی که توانسته بودند خود را به روستای " چنگ میان " برسانند، تحت نظر مامورین وزارت اطلاعات و لباس شخصیها برگزار شد. مادر محمدی نيز در حالی که گل و شيرينی بر روي مزار اکبر محمدی گذارده بود در اين مراسم می‌گفت: «امروز روز عروسی فرزندم است و همه شما در جشن عروسی اکبر شرکت کرده ايد .»

پوران ابراهیم نژاد خواهر عزت ابراهیم نژاد  و مادر اکبر محمدی سر قبر اکبر محمدی





آخرین وداع اکبر محمدی با مادرش



آثار شکنجه بر پیکر بی جان زنده یاد اکبر محمدی





نام : فرشته علیزاده
جرم: نامشخص
حکم:صادر نشد
تولد : سبزوار
شهادت : مدتی پس از 18 تیر 1378
علت شهادت : تاب نیاوردن در زیر شکنجه
آرامگاه : گلزار (گورستان) خاوران

فرشته علیزاده فعال دانشجویی دانشگاه الزهرا بود که در جریان حمله انصار حزب الله به خوابگاه دانشجویان بازداشت شد.
علی اکبر موسوی خوئینی نمایندهٔ مجلس ششم ۴ سال پس از واقعه ۱۸ تیر در همایشی که در دانشگاه امیرکبیر تهران برگزار شده بود، گفت علیزاده توسط ماموران امنیتی ربوده شد و هیچ نهادی مسئولیت آن‌را به عهده نمی‌گیرد. مادر فرشته علیزاده بر اثر فشارهای روحی سکته قلبی کرد و درگذشت.

امیر فرشاد ابراهیمی ( یکی از رهبران انصار حزب‌الله که از این گروه جدا و پس از ۱۸ ماه انفرادی و شکنجه و دو سال حبس ایران را ترک کرد) پیرامون قتل وی می‌گوید که او پس از بازداشت زیر شکنجه جان سپرده و در گورستان خاوران دفن شده‌است.


گفته میشود دختر بی هوش در عکس فرشته علیزاده است.



نام : سعید زینالی
تولد : 31 شهریور 1355
شغل : دانشجوی ترم آخر رشته  کامپیوتر
وضعیت سلامتی : نامشخص (اطلاعی از زنده بودن یا شهادت وی بدست نیامده است)

مادر سعید میگوید:

صبح روز 23 تیرماه 1378 دوست و همکلاسی اش شهرام چراغی زنجانی زنگ در منزل ما را زد و سعید را خواست ، ماموران امنیتی با شهرام بودند ، شهرام دستگیر شده بود ، آنها سعید و شهرام را با خود بردند و امروز بیش از ده سال و نیم است که من و همسرم آواره و سرگردان به تمام نهاد هایی که باید پاسخگو باشند مراجعه کرده ایم ولی هیچ کس پاسخگو نیست و من هیچ خبری از او ندارم . حتی یک تلفن، یک ملاقات، یک نامه ...هیچ .


احمد باطبی میگوید:

هنگام باز جویی صدای سعید را شناختم. اسم او در لیست دانشجویان بازداشت شده بود.

مصاحبه مادر سعید با مادران عزادار

سعید زینالی

نام : تامی حامی فر
تولد : پل دختر (تاریخ تولد را پیدا نکردم لطفا دوستان کمک کنند)
شهادت : 18 تیر 1378 
دختر دانش‌آموزی است که به گفته منابع دانشجویی در جریان درگیری‌های خیابانی در اعتراض به حمله پلیس و شبه‌نظامیان هوادار حکومت به کوی دانشگاه تهران کشته شد. شورای متحصنین - نمایندگان دانشجویان تهرانی که از روز دوشنبه ۲۱ تیر تشکیل و مامور پیگیری خواست دانشجویان و مذاکره با حکومت شدند - در روز شنبه ۲۶ تیر ۱۳۷۸ خبر کشته شدن این دختر دانش‌آموز را تایید کرده و اعلام کرد که پیگیر سرنوشت سایر مفقودین است. در بیانیهٔ شماره ۳ شورای متحصنین هم‌چنین اعلام شد که جسد وی به پل دختر منتقل و دفن شده‌است.تحویل اجساد کشته‌شدگان برای تشیع در تهران یکی از خواسته‌های اعلام‌شدهٔ شورای متحصنین در روز ۲۲ تیر ماه بود.این شورا تعداد دستگیرشدگان را نیز در حدود ۱۴۰۰ نفر اعلام کرد.





نام : احمد باطبی
تولد : 4 خرداد 1356 _ شیراز
جرم : اقدام علیه امنیت ملی_ شرکت در اعتراضات دانشجویی
حکم : 15 سال زندان (شایعاتی درباره حکم اعدام وی نیز وجود داشت)


باطبی که یکی از آخرین زندانیان سیاسی وقایع هیجده تیر در زندانهای جمهوری اسلامی بوده‌است، پس از تحمل ۹ سال زندان از مرخصی استعلاجی خود استفاده کرده و نوروز ۱۳۸۷ ایران را ترک کرد.

وی توسط یکی از رابطان حزب دموکرات کردستان ایران و با کمک اعضای آن توانست از ایران خارج شود.وی می‌گوید که یک بار توسط تیم تروریستی ارسال شده از ایران تهدید شده‌است و پس از چندی وزارت اطلاعات تلفن وی را یافته و توسط یکی از بازجویانش تهدید شد که به ایران باز گردد. این تهدیدات باعث شد که دفتر سازمان ملل در اربیل سریعتر امکان خروج و سفر وی را به سوئد ایجاد کرد اما وکیل او لیلی مظاهری توانست امکان سفر او به آمریکا را فراهم کند

باطبی با وثیقه لطف الله میثمی (از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق ایران) توانست که از زندان مرخصی بگیرد و سپس از ایران فرار کرد.







 امیر عباس فخر آور هم از دستگیر شدگان ماجرای 18 تیر 1378 بود که بعد ها مانند احمد باطبی موفق به فرار از ایران شد.
همچنین نامهای آشنای دیگری مانند بهروز جاوید تهرانی که اطلاعات زیادی از او در اینترنت موجود هست وجود دارند که هنوز در زندان به سر میبرند.

به نام مهرداد لهراسبی هم برخوردم و آخرین خبری که از وی توانستم بیابم خوشبختانه خبر آزادی مشروط وی پس از 9 سال حبس در زندان رجایی شهر کرج بود تاریخ خبر برای 26 فروردین ماه 1387 بود و امیدوارم مهرداد پس از آن همه درد و شکنجه به آغوش خانواده برگشته باشد.

یادتان تا ابد در دلهایمان میماند و راهتان ادامه خواهد داشت.
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

نقش جاسوس آمریکایی در حادثه ی کوی دانشگاه

فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد که فیلم منتشر شده از حمله به کوی دانشگاه واقعی اما صحنه سازی است.
وی اعلام کرد که فیلم منتشر شده  توسط سازمان CTU لس آنجلس به سرپرستی "تونی آلمیدا" ساخته شده است .وی خاطرنشان کرد بر طبق  اسنادی که توسط دانشجویان برای ما ارسال شده است توانستیم چهره فردی که فرماندهی عملیات حمله به کوی را داشته شناسایی کنیم.
سردار زارعی (یکی دیگه است نه اون که با 6 تا خانوم گرفتنش) اعلام کرد متاسفانه در جریان حمله به کوی تعدادی از دانشجویان بسیجی (نه اون سوسول ها) مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و مجروح شدند اما کسی کشته نشده است.
سردار زارعی اعلام کرد عملیات حمله به کوی دانشگاه که توسط CTU طراحی شده بود به این صورت بوده که ماموری به نام " جک بایر" خودش رو جای سردار فیروزآبادی معرفی کرده و گروهی از سربازان رو مجبور کرده که به کوی حمله کنند و به یکی هم گفته که تو فیلم بگیر تا بعدا برای بی بی سی فارسی ارسال کنیم تا اونها منتشر کنند.
سردار زارعی عنوان کرد هنگامی که "جک بایر" به خوابگاه یکی از دانشجویان حمله میکنه این دانشجو از جک یک عکس میندازه و بعدها برای وزارت اطلاعات ارسال میکنه.



 جک بایر هنگام ورود به خوابگاه یکی از دانشجویان


برطبق اطلاعاتی که ما از قبل توسط دکتر هوشنگ امیر احمدی بدست آورده بودیم توانستیم جک بایر رو شناسایی کنیم و اطلاعاتمان را درباره ی این فرد تکمیل کنیم.
سردار زارعی خاطرنشان کرد که مدارکی مبنی بر حضور این فرد در تظاهرات 30 خرداد و ارتباطش با میرحسین.میم و مهدی.کاف و سیدمحمد.خ  پیدا کردیم و به زودی منتشر خواهیم کرد همچنین اعلام کرد که بعد از بازرسی بیت آیت الله حسینعلی.میم توسط طلبه های حوزه علمیه متوجه نامه نگاری های این شخص با این فرد روحانی شدیم.
سردار زارعی قول داد که به زودی مدارک تازه را منتشر خواهد کرد.
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

آقای متکی برزیل از جام جهانی حذف شد چون به قطعنامه رای منفی داد ، آره دیگه؟

اگر حذف آمریکا و انگلیس به خاطر رای مثبت به قطعنامه بود پس برزیل که پرافتخارترین تیم جام جهانی است به خاطر رای منفیش به قطعنامه از جام جهانی حذف شد!
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

شناسایی یکی از عوامل شکنجه در کهریزک + عکس

 <مسئولان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران چندین تن از عواملین بازداشتگاه کهریزک را شناسایی کردند.طی بازجویی های به عمل آماده چندتن از متهمان این پرونده که از سربازان نیروی انتظامی بودند اعتراف کردند که یک ماه قبل از انتخابات از طرف CTU با آنها  تماس گرفته شده است و به آنان پیشنهاد همکاری ارائه داده شده است. این متهمان اعلام کردند که CTU از قبل از وقایع پس از انتخابات خبر داشته و به آنها گفته بود که به احتمال زیاد در تهران نا آرامی هایی رخ میدهد و عده ای را بازداشت میکنند و به کهریزک می آورند. یکی از متهمان گفت که شخصی که با آنها تماس گرفته بود خود را "تونی" معرفی کرد و گفت ما با بررسی تصاویر ماهواره ای که "کیم" برایمان تهیه کرده موقعیت کهریزک رو بررسی کردیم.شما باید بعد از آوردن بازداشت شدگان به کهریزک آنها رو مورد ضرب و شتم قرار بدید در صورت نیاز تجاوز کنید و چند نفر رو هم بکشید.بعد تمام تقصیرها را به گردن "سید علی" که رهبر گروه موج دوم هست بندازید.لازم نیست شما چیزی بگید ما توسط مامورمان "جک بایر" این مساله رو در جامعه واقعی نشون میدیم.
"محمود.الف" متهم ردیف دوم که یکی از متهمان این پرونده است گفت روز 5 خرداد آقای "بایر" که به ایران آمده بود با من تماس گرفت و قرار شد من رو در پارک دانشجو ببینه وقتی آقای "بایر" اومدند به من گفتند من وقت زیادی ندارم و سریعتر باید برگردم به ترکیه تا از اونجا برم به اسراییل.ایشون یه پرونده ای به من دادند و از من خواستند که یک سری اطلاعات و فایل های صوتی از مقامات نیروی انتظامی مثل آقای"رادان" تهیه کنم تا به وسیله ی اون بتوانند صداهای ساختگی درست کنند و نوارهای جعلی تهیه کنند و در یوتوب پخش کنند. من هم این کار رو براشون کردم روز 10 خرداد بود که تونستم فایلها رو از طریق اکانتی که تیپ ترور سیا در بالاترین برام ساخته بود براشون ارسال کنم.
یکی دیگر از متهمان به نام "سعید.م" که خودکشی کرده است از این به بعد ماجرا را کنترل میکرد.سعید در اعترافات خود نوشته بود که روز 12 خرداد بود که "تونی" با من تماس گرفت من سعی کردم که با حرفام قانعش کنم پول بیشتری به من بپردازه و یه حساب بالاترین هم برای من جور کنه ولی نکرد به همین دلیل از تمام مدارک یه کپی گرفتم و برای آقای کروبی فرستادم ولی ایشون بعد از انتخابات حاضر نشد مدارک مستندی که نشون میداد CTU در این ماجرا دست داره رو پخش کنه و همون مدارک که نشون میداد "سید علی" رهبر گروه تروریستی موج دوم در ماجرای کهریزک نقش داره رو تا حدودی منتشر کرد. سعید در نامه خود نوشته است که از رهبر انقلاب معذرت خواهی میکنم و دیگر برای زندگی هدفی ندارم من به اسلام و نائب امام زمان خیانت کردم روز 15 مرداد سعید با خوردن داروی نظافت خود کشی  کرد.

متهم ردیف اول  پرونده "خ.ر " هم در دادگاه گریه کرد و گفت جان نصفه ای دارم. اندک آبرویی هم که داشتم از دست دادم. عقل ناقصی دارم ببخشید ... خوردم که از این کار ها کردم."خ.ر" در دادگاه دو سه بار خودش رو خیس کرد و نتونست صحبت کنه به همین دلیل از دادگاه بردنش بیرون.

برادران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با همکاری "دکتر هوشنگ امیر.الف" توانستند مامور بایر رو شناسایی کنند و عکسی از مامور بایر برای ما ارسال کردند که متهمین پرونده هویت مامور بایر را تایید کردند.

جک بایر


مامور بایر بعد از اینکه این عکس ازش انداخته شد یه علامت خیلی بدی  با دستش به دکتر امیر.الف نشون داد که دکتر در جواب به مامور بایر گفت جاسوس جمهوری اسلامی،لابی، ..... .

خوانندگان محترم در پستهای بعد هویت این مامور را بیشتر برایتان روشن خواهیم ساخت.اطلاعاتی از قبیل همکاری بازرس بایر با میرحسین موسوی و مهدی کروبی و شیخ حسینعلی منتظری و نقش بایر در بدحجابی در ایران.
Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

افطار روزه وبلاگ نویسی

خرمشهر را خدا آزاد کرد!
سلام. اما این چه ربطی داشت؟
چه ربطی داشت به اینکه من بعد از بیشتر از یک ماه دوباره اومدم؟
اصلا یکی نیست بگه اینهمه شهید دادیم خون دادیم هزینه دادیم تا خرمشهر رو از صدام بگیریم بعد یکی اومد گفت خرمشهر رو خدا آزاد کرد؟ پس این همه جوون چه کاره بودند؟ اصلا ...
بیخیال...
خب دیگه چه خبرا! یه خبرایی به دستم رسید و الان مختصر راجع بهشون میگم یه فلش بکی هم برای شما امت همیشه در صحنه بشه.
روز 14 خرداد که برادران ارزشی سید حسن خمینی رو مورد لطف قرار دادند از اون روزهاست که در آینده نزدیک دار و دسته احمدی نژاد سر خامنه ای میارن! به قول مادرم میگه این مموتی عین هیتلر اول با حرفهای پوپولیستی ملت رو کنار خودش جمع میکنه ( البته ملت در اینجا به معنی همون 63% معروف هستند) بعد همونجوری خامنه ای رو میزنه کنار!
شب 16 خرداد بود به نظرم که سفاک هرندی (صفار هرندی سابق) اومد تو برنامه دیروز امروز فردا و منم تلویزیون رو روشن گذاشته بودم که خوابم نبره بشینم عربی بخونم و چشم افتاد به اون مجری خوش سیمای صدا و سیما نتونستم درس بخونم و مجذوب صحبتهای آقای هرندی و لبخندهای تصنعی و تاییدات مجری برنامه شدم. چه جالب بود که وقتی سفاک هرندی داشت سیرهی به اصطلاح امام خمینی رو توضیح میداد مجری برنامه که احتمالا باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشه ازش با خبر نیود. آخه من یادمه قبلاها تو دانشگاه یه واحد بود به اسم وصیتها و سیره امام (ره) که کلی از این اراجیف میکردند تو سر ملت. این مجری بسیار توانا هم که همه اش چشماش رو گرد میکرد میگفت واقعا؟
بگذریم اون شب سفاک هرندی سید حسن خمینی رو خیلی واضح تهدید به قتل کرد! چه جوری؟ در اون قسمت که بحث این ماجرا رو مجری کشید وسط آقای هرندی گفت بگذارین من یه خاطره از امام بگم و شروعغ کرد به تعریف کردن :
امام دستور داده بودند که بریم حسین آقا رو از مشهد بیاریم (نوه خمینی) ایشون مقاومت کردند و امام فرمود اگر باز کار به در گیری کشید شما هم دست به تیراندازی بزنید.
این رو با یه ذره پیچ و تاب تعریف کرد و در آخر گفت ولی ما حسن آقا رو دوست داریم!
یکی نیست بگی خودتی!
بعدش هم که مراجع عالیقدر قم (حیف از اون آیت الله منتظری که بین این مفت خورها بود) صیحه کشیدند و جگرها به بیرون راندن و گفتند وای مصیبتها این چه رفتاری که با نوه امام می کنید. یکی نبود بگه که اون زمان که سهراب و ندا و اشکان رو کشتند و به جوونها تجاوز میکردند سیره امام به خطر نمی افتاد؟ خب واقعا هم به خطر نمی افتاده. به خاطر همین اعتراض نکردند. ولی نتیجه ای که من گرفتم این بود که مزاج حسن آقا از خون برادرها و خواهرانم رنگین تره.

حمله به خانه آیت الله منتظری و صانعی هم که دیگه جای گفتن نداره! شعور برادران در همین اندازه است که بریزند تو خونه مرجع تقلید و قرآن و مفاتیح الجنان و نهج البلاغه پاره کنند و از اسلام و تشیع دم بزنند.
اتفاق بعدی هم که افتاد باز پس گیری فراخوان 22 خرداد بود. من خیلی با این حرکت میرحسین حال کردم دلیل هم دارم :
خمینی اومد گفت بروید در خیابان ها انقلاب خون می خواهد و ملت رو فرستاد جلو تا بمیرند و بخودش به قدرت برسه یعنی قدرت رو به مردم ترجیح داد. البته شاه هم در حد اینها وحشی نبود.
ولی موسوی نشون داد که جون ملت از همه چیز واسه اش مهمتره.نه دنبال قدرته نه هیچی فقط میخواد مردم به حقشون برسن و خودش هم عقاید مربوط به خودش رو داره مثل خیلی از ماها! مثلا من سکولارم رفیقم خط امامیه و اون یکی تفکرات چپی داره ولی زیباییش اینکه همه سبز سبز هستیم! این طیف بندی هایی هم که میشه مثل سبزهای سکولار و ... رو من به شخصه قبول ندارم.خود مفهوم سبز یعنی اتحاد بین تمام تفکرات و عقاید مختلف برای رسیدن به آزادی و عدالت!
موضوع بعدی هم کارتون نیک آهنگ کوثر بود که خیلی حال کردم دیدمش.اولین چیزی که به سرم رسید این بود که این آقای نیک آهنگ کوثر که کینه ی اصلاحات رو در دل داشت هم نتونست این واقعیت که موسوی تا آخر پای حق مردم ایستاده رو انکار کنه. حالا بیاد به ما بگه سبزاللهی تنها چیزی که ثابت میکنه اینکه بذر تفرقه رو داره میکاره و اگه شکافی ایجاد بشه همه تقصیرها حالا یا درست یا نادرست میفته گردنش!
دیگه چیزی یادم نیست! شما چه خبر؟

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: GBuzz :: Greader :: Addthis to other ::