در روزهای ابتدایی پاگیری جنبش سبز تصور میشد خاتمی در کنار موسوی و کروبی مثلث رهبری این حرکت اجتماعی را بر عهده دارد. با وجود انتقادهای تند و بیانیه های تندی که خاتمی در ماههای ابتدایی منتشر میکرد تصور میرفت خاتمی دیگر آن شخص نیست که در 18 تیر 78 پشت جنبش دانشجویی نایستاد. اما با گذشت زمان وی از جنبش سبز که حرکتی مردمی بود فاصله گرفت و خود را بیشتر به جنبش اصلاحات نزدیک کرد که تمایل دارد در بازی قدرت بماند.
به تدریج خاتمی جای خود را به رهنورد داد. انتقادهای تند موسوی و کروبی به ویژه از شخص رهبری مشخص کرد که شاید موسوی و کروبی خواستار جمهوری اسلامی باشند اما با جناح خامنه ای و سپاه و احمدی نجاد کنار نخواهند آمد. هواداری ایشان از جمهوری اسلامی حالا با قانون اساسی متفاوت، بحث دیگری است.
نامه های پیاپی خامنه ای به این دو تن پیغام هایی که توسط آشنایان فرستاده میشد نیز اثر نکرد. اما حاکمیت پیکان حملات خود را به سمت کسی گرفت که خود را در موضع ضعف قرار داده است، یعنی سیدمحمد خاتمی!
در روزهای گذشته در بسیاری از منبرها و برنامه های تلویزیونی به صورت مستقیم از محمد خاتمی نام برده شد و خواستار محاکمه وی شدند زیرا پشتوانه مردمی خود را از دست داده اما هنوز هم از گفتن نام موسوی و کروبی میترسند.
در روزهای گذشته از محاکمه موسوی و کروبی نیز سخن به میان آمده است و خطر بازداشت آنان زیاد است اما همانگونه که ثابت شده است تا وقتی موسوی و کروبی منتقد خامنه ای و حکومت او بمانند در حاشیه امن قرار دارند و به تبع آن پشتوانه مردمی بیشتری دارند و حاکمیت بر سر بازداشت و محاکمه آنان قمار نخواهد کرد.
از طرفی صحبت های آنان نیز سوهان روح حکومت است. به همین دلیل در پشت پرده زمزمه دستگیری زهرا رهنورد و فاطمه کروبی شنیده میشد تا مگر با این کار فشار بر موسوی کروبی بیشتر شود.
خانم رهنورد نیز وزنه سنگینی است و دستگیری ایشان شاید تیتر اول اخبار در سراسر جهان شود و در این صورت موسوی و کروبی دو راه پیش رو دارند یا در مقابل اقتدارگرایان سکوت کنند که در ادامه آن پشتوانه مردمی را از دست خواهند داد و سپس برنامه ایی که برای خاتمی در حال پیاده شدن است برای آنان نیز پیاده میشود یعنی پس از مدتی بازداشت و محاکمه و یا حتی به قتل رساندن آنها
یا راه دوم مقاومت است که در این صورت پشتوانه بیشتری به دست خواهند آورد و از طرف دیگر شکستی برای حاکمیت و آب سردی بر روی هواداران آنان است.
احتمال دستگیری بانو رهنورد و یا خانم کروبی بیشتر از دستگیری آقایان موسوی و کروبی است.
هجده تیر هفتاد و هشت
به تدریج خاتمی جای خود را به رهنورد داد. انتقادهای تند موسوی و کروبی به ویژه از شخص رهبری مشخص کرد که شاید موسوی و کروبی خواستار جمهوری اسلامی باشند اما با جناح خامنه ای و سپاه و احمدی نجاد کنار نخواهند آمد. هواداری ایشان از جمهوری اسلامی حالا با قانون اساسی متفاوت، بحث دیگری است.
نامه های پیاپی خامنه ای به این دو تن پیغام هایی که توسط آشنایان فرستاده میشد نیز اثر نکرد. اما حاکمیت پیکان حملات خود را به سمت کسی گرفت که خود را در موضع ضعف قرار داده است، یعنی سیدمحمد خاتمی!
در روزهای گذشته در بسیاری از منبرها و برنامه های تلویزیونی به صورت مستقیم از محمد خاتمی نام برده شد و خواستار محاکمه وی شدند زیرا پشتوانه مردمی خود را از دست داده اما هنوز هم از گفتن نام موسوی و کروبی میترسند.
در روزهای گذشته از محاکمه موسوی و کروبی نیز سخن به میان آمده است و خطر بازداشت آنان زیاد است اما همانگونه که ثابت شده است تا وقتی موسوی و کروبی منتقد خامنه ای و حکومت او بمانند در حاشیه امن قرار دارند و به تبع آن پشتوانه مردمی بیشتری دارند و حاکمیت بر سر بازداشت و محاکمه آنان قمار نخواهد کرد.
از طرفی صحبت های آنان نیز سوهان روح حکومت است. به همین دلیل در پشت پرده زمزمه دستگیری زهرا رهنورد و فاطمه کروبی شنیده میشد تا مگر با این کار فشار بر موسوی کروبی بیشتر شود.
خانم رهنورد نیز وزنه سنگینی است و دستگیری ایشان شاید تیتر اول اخبار در سراسر جهان شود و در این صورت موسوی و کروبی دو راه پیش رو دارند یا در مقابل اقتدارگرایان سکوت کنند که در ادامه آن پشتوانه مردمی را از دست خواهند داد و سپس برنامه ایی که برای خاتمی در حال پیاده شدن است برای آنان نیز پیاده میشود یعنی پس از مدتی بازداشت و محاکمه و یا حتی به قتل رساندن آنها
یا راه دوم مقاومت است که در این صورت پشتوانه بیشتری به دست خواهند آورد و از طرف دیگر شکستی برای حاکمیت و آب سردی بر روی هواداران آنان است.
احتمال دستگیری بانو رهنورد و یا خانم کروبی بیشتر از دستگیری آقایان موسوی و کروبی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر