ای آزادی
بنگر، آزادی
این فرش که در پای تو گسترده است
از خون است
این حلقه ی گل خون است
ای آزادی
از ره خون می آیی
اما می آیی و من در دل می لرزم
این چیست که در دست تو پنهان است ؟
این چیست که در پای تو پیچیده ست ؟
ای آزادی !
آیا با زنجیرمی آیی ؟
هوشنگ ابتهاج
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر